ثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:النازثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:الناز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

الناز دخمل ناز مامانی و بابایی

14اهگی الناز

النازم     ماهگیت مبارک عزیزم عزیزم وارد دومین ماه از دومین سال زندگیت شدی اما نه خبری از بقیه دندان هات هست نه خبری از راه افتادن. روز به روز شیطون تر میشی و خوردنی تر.من را دیگه مامانی صدا میزنی و وقتی اینقدر ناز صدام میکنی دلم غش میره برات.بابایی هم همین طور.خیلی ناز صداش میکنی و گاهی هم بهش میگی ممد. خیلی از کلمات را وقتی برات میگیم راحت تکرار میکنی. هنوز هم موندم که چه وسیله ای بهت بدم که چند روز باهاش سرگرم باشی و باهاش بازی کنی.تمام وسایل خونه را امتحان کردم و دادم دستت اما هرکدوم فقط چند دقیقه هم بازیت بودند و خیلی زود ولشون کردی و دیگه اصلا سمتش نمیری.              &...
18 مهر 1392

شیطنت های الناز

خدا راشکر بعد از اون روز دیگه هیچ چیز مشکوکی توی مامی النازم مشاهده نشد. ازمایش ادرار هم هنوز نتونستم از الناز بگیرم.چند باری سعی کردم اما نشد. الناز مامان روز به روز شیطون تر میشه و به قول بابایی زلزله شده.هنوز با راه رفتن مشکل داره و نمیتونه به تنهایی راه بره.البته چند باری امتحانش کردم دیدم میتونه اما انگار ترس داره و زود خودش را ول میکنه . مشکلات ٤دست و پا رفتنش هم خیلی زیاده از همه مهمتر اینه که هرچی روی زمین میبینه میذاره دهنش. هنوز هم عادت داره که هرچیزی بهش بدیم سریع میذاره دهنش.مثلا اگر هم کاغذ و مداد دستش بدم واسه نقاشی اول تمام کاغذ را ریز ریز میکنه و بعد هم میذاره دهنش.و وقتی کاغذ را ازش بگیریم مدادها را امتحان میکنه چه م...
3 مهر 1392
1